اِلمان های هویتی شهرها در ترانه های ایرانی
گاهی اوقات اتفاقات و عادات روزانه ما می تواند موضوع مناسبی برای کنکاش و تحقیق باشد.
حتما شما هم مثل من در طول روز به چند ترانه و آهنگ گوش می دهید. خیلی از همین ترانه ها را می توان، موضوعی برای زوم کردن برای کشف یک سری نکات قلمداد کرد.
خیلی از ترانه ها که در مورد وطن، میهن، شهر زادگاه، آرمانشهر و ... خوانده شده اند، از یک شاه عنصرهای هویتی برای انتقال بهتر حس و حال خاطره انگیزی مکان استفاده نموده اند.
در این تاپیک در تلاش خواهیم بود تا بتوانیم از ترانه های مختلف این المان های هویتی را بیرون بکشیم. با این کار میتوانیم متوجه شویم که چه عناصر هویتی ما از سایر عناصر هویتی دیگرمان شناخته شده تر هستند و این که ما چقدر در تقویت و تضعیف این المانهای هویتی نقش داشته ایم.
روند این تاپیک بدین صورت است که ابتدا ترانه ای را که در مورد میهن، وطن، کشور، شهر، روستا، آرمانشهر و ... سرورده شده انتخاب کرده و بدین صورت عتاصر هویتی که بدان اشاره شده است را مشخص میکنیم.
**********************
ای وطن ای مادر تاریخ ساز-ای مرا بر خاک تو روی نیاز
ای کویر تو بهشت جان من-عشق جاویدان من ایران من
ای ز تو هستی گرفته ریشه ام-نیست جز اندیشه ات اندیشه ام
آرشی داری به تیر انداختن-دست بهرامی به شیر انداختن
کاوه آهنگری ضحاک کش-پتک دشمن افکنی ناپاک کش
رخشی و رستم بر او پا در رکاب-تا نبیند دشمنت هرگز به خواب
مرزداران دلیرت جان به کف-سرفرازن سپاهت صف به صف
خون به دل کردند دشت ونهر را-بازگرداندند خرمشهر را
ای وطن ای مادر ایران من-مادر اجداد و فرزندان من
خانه من بانه من توس من-هر وجب از خاک تو ناموس من
ای دریغ از تو که ویران بینمت-بیشه را خالی ز شیران بینمت
خاک تو گر نیست جان من مباد-زنده در این بوم و بر یک تن مباد
وطن یعنی همه آب و همه خاک-وطن یعنی همه عشق و همه پاک
به گاه شیر خواری گاهواره-به دور درد پیری عین چاره
وطن یعنی پدر مادر نیاکان-به خون و خاک بستن عهد و پیمان
وطن یعنی هویت اصل ریشه-سر آغاز و سر انجام و همیشه
ستیغ و صخره و دریا و هامون-ارس زاینده رود اروند کارون
وطن یعنی سرای ترک تا پارس-وطن یعنی خلیج تا ابد فارس
وطن یعنی دو دست از جان کشیدن-به تنگستان و دشتستان رسیدن
زمین شستن ز استبداد و از کین-به خون گرم در گرمابه فین
وطن یعنی اذان عشق گفتن-وطن یعنی غبار از عشق رفتن
وطن یعنی هدف یعنی شهامت-وطن یعنی شرف یعنی شهادت
وطن یعنی گذشته حال فردا-تمام سهم یک ملت ز دنیا
وطن یعنی چه آباد و چه ویران-وطن یعنی همین جا یعنی ایران
وطن یعنی رهایی ز آتش و خون-خروش کاوه و خشم فریدون
وطن یعنی زبان حال سیمرغ-حدیث جان زال و بال سیمرغ
سپاه جان به خوزستان کشیدن-شهادت را به جان ارزان خریدن
نماز خون به خونین شهر خواندن-مهاجم را ز خرمشهر راندن
وطن یعنی اذان عشق گفتن-وطن یعنی غبار از عشق رفتن
وطن یعنی هدف یعنی شهامت-وطن یعنی شرف یعنی شهادت
وطن یعنی گذشته حال فردا-تمام سهم یک ملت ز دنیا
وطن یعنی چه آباد و چه ویران -وطن یعنی همین جا یعنی ایران
المان های هویت شهری :آرش،بهرام،کاوه آهنگر،ضحاک،رخش ،رستم،خرمشهر،توس،هامون،ارس،زاینده رود،اروند،کارون،ترک،پارس،خلیج فارس، تنگستان، دشتستان ، ریختن خود امیرکبیر در حمام فین ، فرهنگ شهادت ، خشم فریدون ، سیمرغ ، ماجرای زال و سیمرغ ، خوزستان ،خونین شهر=خرمشهر
اشاره: احتمالا ترانه سرای این شعر بشدت تحت تاثیر شاهنامه و جنگ ایران و عراق بوده و از این دو منبع برای کدگذاری هویتی ایرانی در اشعارش استفاده نموده است.
**********************
وای اگه خون سیاوش دامن شبو بگیره
اگه باز به زخم رستم سهراب قصه بمیره سهراب قصه بمیره
وای اگه درفش کاوه بشه باز خنجر ضحاک
اگه باز از تخت جمشید خسرویی بیوفته رو خاک
وای اگه کمون آرش بشکنه به دست کینه
وای اگه دوباره شیرین مرگ فرهاد و ببینه
دیگه از غرور این خاک چی میمونه چی میمونه
واسه بچه های البرز چه کسی قصه میخونه
کاشکی از بغض دماوند خون نشه قلب ستاره
کاش نیاد روزی که مهتاب توی کوچه پا نزاره
کاشکی از چشمای مجنون خواب لیلی رو نگیرن
کاش فرشته های عاشق توی آسمون نمیرن توی آسمون نمیرن
غم سردارای جنگل به دل خزر میمونه
دوباره خروش کارون قلب شب رو میسوزونه
چشمای معصوم زرتشت از یاد ارس نمیره
قلعه ها میریزن اما بغض بابک نمیمیره
اِلمان های هویتی :ماجرای بی گناه کشته شدن سیاوش ،رستم و سهراب،ماجرای کاوه و ضحاک،اشاره به داستان های لیلی و مجنون وخسرو شیرین ، ارش کمانگیر،دماوند ،کارون ،البرز،ارس،قلعه بابک و خود بابک ،زرتشت ،سردار جنگل هم که میرزا کوچک خان جنگلی بود
**********************
دلم میخواد به اصفهان برگردم
بازم به اون نصف جهان برگردم
برم اونجا بشینم در کنار زاینده رود
بخونم از ته دل ترانه و شعر و سرود ترانه و شعرو سرود...
" معین"
اِلمان های هویتی :اصفهان (میتواند مجازی از ایران باشد)نصف جهان ( لقب اصفهان) زاینده رود
**********************
میخوام برم دریاکنار،دریاکنار هنوز قشنگه........
آخ میدونم از سبزه زار تا شالیزار هنوز قشنگه........
عاشق جنگل و بوی ساحلم ، هوس یار و دیار کرده دلم
"خانم حمیـــرا"
اِلمان های هویتی :دریاکنار،شالیزار،جنگل،بوی دریا و.......
**********************
سر چار راه گلو بندک
تمامش نون تافتون نون سنگک
کتو شلوارو کروات عصا ريش بزي با پيپو فندک
عصا اخ عصا ريش بزي با پيپو فندک
تموم بشکه هاتون پر نفته پلاک خونتون هشتادو هفته
سر پيري که عمري منتظر بودو...
"مهرداد آسمانی"
اِلمان های هویتی :چارراه گلوبندک ، معرفی کاربری های شاخص چارراه مذکور(نانوایی تاففتون و سنگک)
**********************
هدیه ایرون ای زاده رود کارون
تو هوای قلب من نفس تویی ای همخون
جای بوست روی نامه هان شیرینه
چون که از دلت میاد میاد به دل میشینه
"سیاوش شمس "
المان هویتی :رود معروف کارون که از شهر عبور میکند(چون این رود تو شهر جریان داره خاطره انگیزتره)
**********************
رویاهای من، قریه ایست قدیمی
تو مشتی سایه، اما صمیمی
قریه من، به جای فولاد
چشمه رو می پرستید، چشمه رو می پرستید
قریه من، خوب و صمیمی
دلچسب و زیبا، شعری قدیمی
اما دستی زرد، آمد ز دوزخ
آتش زد بر این، قریه من
با مشتی فولاد، چشمه رو دزدید
بردش به سایه، دادش به خورشید
قریه من، رویای من بود
اون چشمه خوب، دنیای من بود
"فریدون فروغی"
المان های هویتی :شاعر اهل شهر نراق است و از ورود مظاهر صنعتی به این شهر گلایه کرده است.
**********************
لب کارون چه گلبارون
میشه وقتی که میشینند دلدارون
تو قایقها دور از غمها میخونند نغمه خوش روی کارون
هرروز و تنگه غروب تو شهرما
صفا داره لب شط پای نخلها
چه خوبو قشنگه لب کارون چه گلبارون
"آقاسی"
المانهای هویتی :کارون،قایق ها،لب شط ،نخل(این المان ها می تواند نمونه هایی از عناصر هویتی استان خوزستان باشد.)
**********************
اینجااینجا تهرانه یعنی شهری که هر چی که توش میبینی باعث تحریک
تحریک روحت تا تو آشغالدونی میفهمی تو هم آدم نیستی یه آشغال بودی
اینجا همه گرگن میخوای باشی مثه بره بذار چشم و گوشتو من باز کنم یه ذره
اینجا تهران لعنتی شوخی نیستش خبری از گل و بستنی چوبی نیستش
اینجا جنگل بخور تا خورده نشی اینجا نصف عقده ایین نصف وحشی
اختلاف طبقاتی اینجا بیداد میکنه روح مردم و زخمی و بیمار میکنه
المان های هویتی:تحریک آدم: (سراینده تهران رو احتمالا به خاطر زرق و برق فریبنده اش باعث تحریک آدم برای زندگی می داند.)اشاره به ماجرای گرگ و بره: (از نظر سراینده تهران جایی است که باید گرگ باشی وگرنه خورده می شوی.)
جنگل: (عطف به مورد بالایی تهران شبیه جنگلی است که یا وحشی هستی یا اگر نمیتوانی در جامعه ی وحشی زندگی کنی مانند یک آدم عقده ای بار خواهی آمد.)اختلاف طبقاتیسراینده ی ترانه به تهران را به عنوان نماد مدرنیسم ایرانی به شدت مورد نقد قرار داده.)
برگرفته از سایت نواندیشان